محمدرضا کائینی: کارکرد و کارنامه مرحوم حجتالاسلام و المسلمین علی ابوالحسنی(منذر) در میان تاریخنگاران معاصر «بیبدیل» و فقدان وی «جبرانناپذیر» است. مرحوم ابوالحسنی از بدو پژوهشهای خویش در باب تاریخ معاصر ایران، بهویژه دوران مشروطه، به این مهم واقف شد که در منقولات تاریخی از این مقطع، حلقههای مفقودهای وجود دارند که بهعمد از دید ناظران و تاریخنگاران به دور نگاه داشته شدهاند.
از آن روی که تاریخ مشروطه را طیف فاتح آن نگاشتهاند، صدای منتقدان این فرآیند، به ویژه مشروعهخواهان، کمتر به گوش تاریخنگاران رسیده و یا احیاناً به صورتی تحریف شده و واژگونه نمایانده شده است، از این رو، آن مرحوم در پی این حلقههای مفقوده، به تلاشی دامنهدار دست زد و در میان اسناد مکتوب و شفاهی، نکات فراوانی را یافت و با تحلیلی درخور به تاریخپژوهان ایران و جهان عرضه کرد.
آشنايی مرحوم ابوالحسنی با آیتالله حاج شیخ حسین لنکرانی، از علمای مجاهد و سیاستمدار ادوار قاجار و پهلوی و تأثیر شگرف وی بر اندیشهي این مورخ معاصر، یک شانس بزرگ برای هر دوی آنها بود، زیرا از یک سو آیت الله لنکرانی نکات مستند و مهمی از تاریخ مشروطه و نیز دوران رضاخان را در اختیار مرحوم ابوالحسنی نهاد و از سوی دیگر، قلم شیوای ابوالحسنی به محملی ارجمند و بلیغ برای ماندگاری دیدگاههای لنکرانی تبدیل شد، بهگونهای که بسیاری از آرا و اجتهادات تاریخی استاد ابوالحسنی، جلوهای از خاطرات و تحلیلهای ناب آیتالله حاج شیخ حسین لنکرانی است.
علاوه بر این، ایجاد انگیزهای شگرف در احیای نام شهید آیتالله حاج شیخ فضلالله نوری و زدودن غبار تحریف از چهرهي وی نیز از آثار و برکات این آشنايی به شمار میآید. مرحوم لنکرانی در نوجوانی خویش، شهید شیخ فضلالله نوری را درک کرد و بی واسطه نکات فراوانی را در باب منش سیاسی وی به خاطر داشت که آنها را در اختیار استاد ابوالحسنی قرار داد.
با توجه به تبلیغات تاریخی و گستردهي مشروطهخواهان سکولار علیه جریان مشروعهخواه، ورود به عرصهي بازشناسی و بازسازی چهرهي شهید شیخ فضلالله نوری به معنای در افتادن با تمامی مشهورات و القائات تاریخنگاران سکولار در این باب بود و شجاعت ویژهای را میطلبید که استاد ابوالحسنی با برخورداری از آن و نیز اطلاعات دست اول و قدرت بیبدیل نقد، توانست در این میدان خطیر توفیقاتی شگرف کسب کند.
مجموعهي آثار استاد ابوالحسنی در باب منش سیاسی شهید شیخ فضلالله نوری و نیز اثر تحقیقی وی در نمایاندن چهرهي واقعی شیخ ابراهیم زنجانی، مشحون از نکات ناب و دقتهای مجتهدانه است و پیگیری سرفصل آن توسط سایر محققان تاریخ مشروطه، موجب بارورتر شدن این پژوهشها خواهد شد.
مرحوم ابوالحسنی نگاه ویژهای به رابطهي تشیع و ایران داشت. وی، ایران را ظرف و تشیع را مظروف میدانست و پیوند این ظرف و مظروف را وثیقتر از آن میانگاشت که جریانی را یارای گسستن آن باشد، از این روی، هر اقدامی در حفظ حدود و ثغور فرهنگ و سیاست ایران را اقدامی در خدمت تشیع قلمداد میکرد و بسیاری از پژوهشهای تاریخی را در حول و حوش این ایده سامان میداد.
از سوی دیگر، استاد به هر اقدامی که در جهت تضعیف اعتقادات اسلامی و شیعی مردم ایران صورت میپذیرفت، حساسیت فراوان داشت و تلاشهای گسترده و مريی و نامريی وی در مواجهه با فرقهي بهائیت را باید در این راستا تحلیل کرد. نقد او به معارف و کارکرد این فرقه در ایران، بس جامع، غنی و درخور توجه است و مجموعهای از آگاهیها و هشدارها را در این باب به مخاطب عرضه میدارد.
با توجه به واکنش نحلههای منحرف مذهبی و جریانات روشنفکری داخل و خارج ایران به آثار ابوالحسنی، شایان ذکر است که ایشان به دلیل روشنگریهای مستند خویش در باب فرق ضاله و نیز برخی از مدعیان روشنفکری، در جبههي مقابل، شناخته شدهتر از قلمرو جریان خودی بود و این مسئله جای تأسف فراوان دارد که ما از سرمایههای علمی و انسانی خویش چنین بیخبریم و در دوران زندگی، بیمهری و انزوا را بر آنان تحمیل میسازیم.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : مجتهد شجاع تاريخ, روشنگري مشروطه, شيخ فضلالله, محمدرضا کائینی, درگذشت استاد ابوالحسني منذر, ,